جمله ای قدیمی وجود دارد که می گوید قانون بد بهتر از بی قانونی است اما اینکه برخی قانون ها در کشورهای مختلف دنیا بد هستند یا نه بستگی به آداب و رسوم آن ملت ها دارد.
۱-.در فرانسه ازدواج با افراد مرده آزاد است.
۲-.در شانگهای داشتن ماشین قرمز ممنوع است
۳-در یکی از شهرهای سوئیس بستن درب خودرو با صدای بلند ممنوع است
۴-در غرب ویرجینیا اگر حیوانی را زیر کنید،میتوانید به طور قانونی آن را برای شام به خانه ببرید.
۵-در آلاسکا نگاه کردن به گوزن از هواپیما ممنوع است.
۶-در شهر پوکاتلو در آمریکا نخندیدن خلاف قوانین است.
۷-در ماساچوست رفتن به رختخواب بدون اینکه دوش بگیرید ممنوع است.
۸-در فلوریدا مجازات دزدیدن اسب طناب دار است.
۹-در کلیولند گرفتن موش بدون داشتن مجوز شکار ممنوع است.
۱۰-در بنگلادش بچه های بالای ۱۵ سال میتوانند به خاطر تقلب در امتحانات پایانی زندانی شوند.
«گوگل ازدواج» به شغل پردرآمدی برای بسیاری از جوانان عربستان سعودی تبدیل شده است.
به گزارش ایتنا به نقل از الشرق الاوسط، موضوع این شغل عجیب و نوظهور، تحقیق درباره رفتار و گذشته پسرانی است که به خواستگاری یک دختر میروند.
بنابراین مشخص است که «گوگل ازدواج» هیچ ربطی به سایت اینترنتی گوگل ندارد.
در «گوگل ازدواج» خانواده دختر به ازای پرداخت پول به یک فرد مشخص، از وی میخواهند درباره جوان خواستگار تحقیق کرده و جستجوی همه جانبهای در مورد وی به عمل آورند.
این موضوع به ویژه در مورد پسرانی که از خانوادههای غریب و ناآشنا هستند، بیشتر اهمیت مییابد.
فرد پژوهشگر به ازای دریافت مبلغی که معمولاً بین ۵۰۰ تا ۸۰۰ دلار است، در مورد گذشته پسر خواستگار تحقیق کرده و روابط اجتماعی وی را چه در محل کار و چه در محل سکونتش مورد بررسی قرار میدهد.
وی سپس این اطلاعات را به خانواده دختر تحویل میدهد.
بر اساس این گزارش، یکی از موارد مهمی که پژوهشگر باید دنبال کند، میزان پایبندی داماد آینده به نماز است و این موضوع بخشی از «گوگل ازدواج» محسوب میشود.
خارج شدن خانوادهها از حالت سنتی و نیز افزایش جمعیت شهرها از جمله عواملی است که تقاضاها برای این شغل را بیشتر کرده است.
عبدالرحمان القحطانی، یکی از جوانانی که این حرفه را برای کسب درآمد انتخاب کرده میگوید شغل وی در تمام طول سال مشتری دارد و به ویژه در فصل تابستان که مراسم ازدواج بیشتری منعقد میشود، تقاضاها برای آن بیشتر میگردد.
همصدا : یک سالن آرایش در انگلیس فعالیتش را تا گریم جسد توسعه داده است!
سالن آرایش «ایلاماسکا» آرایشگرهای خود را به مراسم ترحیم میفرستد تا خانواده مرحوم را برای مراسم خاکسپاری آماده کنند. این سالن که آرایش جسد نیز میپذیرد این کار را با مبلغی حدود 700 دلار انجام میدهد. ایلاماسکا به موسسه لورتون و پسران (Leverton & Sons) یا مردهشورخانههای سنتی لندن پیوسته است.
اندرو لورتون در اینباره گفت: همیشه وقتی برای انجام مراسم قبل از تدفین دعوت میشویم خانواده و دوستان مرحوم از ما میخواهند کار آرایش او را نیز انجام دهیم. اکنون موسسه لورتون برای ارائه خدمات آرایشی به مشتریان خود نیروهای متخصص این حرفه را به کار گرفته است.
وزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید
پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.
کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد، و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.
این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود.
در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت.
دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد
او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت
و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت !
سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.
تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟
چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟
اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :
۱ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.
۲ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.
۳ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند
تا پدرش به زندان نیفتد.
لحظه ای به این شرایط فکر کنید.
هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است
که اصطلاحا جنبی نامیده می شود.
معضل این دختر جوان را نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.
به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!
و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد :
دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.
در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است….
و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.نتیجه ای که ۱۰۰ درصد به نفع آنها بود.
۱ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.
۲ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.
۳ـ هفته شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد