سلام خدا
حالت خوبه؟
حال منو که میدونی چطوره؟
امروز موقع برنامه ماه عسل قبل افطار حسابی حالم دگرگون شد.
نمی تونم ازت بپرسم چرا؟ اما موندم تو حکمت کارهات !!!!!!!!!!!!!!
یکی بچه شو به هر دلیلی میذاره سر راه یکی هم به خاطر بچه نداشتن میاد بچه یکی دیگه رو
از پرورشگاه میگیره و بعد ۴سال میفهمه بچه معلوله و با این همه بچه نگه میداره و عاشقانه
بزرگش میکنه؟!!!
خدایا اگه اینا بنده هستن ما کجای صف بنده هات قرار داریم؟
خدایا شکرت برای تمام داده ها و نداده هایت که تو همشون یه حکمتی هست.
۱۹ مرداد۱۳۹۰
۹ رمضان ۱۴۳۲
۱۰آگوست۲۰۱۱
-------------------------------
سلام به همه ی بانو جون های عزیز.
چند روز پیش رفته بودم خرید و چشمم به یه نودل جدید با سس مخصوصش افتاد که بدون فکر کردن خریدمش . آخه من عاشق غذاهایی هستم که نودل توشه.
خلاصه با علاقه خریدمو اومدم که درستش کنم و یه غذای جدید بخورم.
این نودل سبوس دار با سسی شبیه بالزامیک هست.
یه بستش برای ۱ نفر کافیه.منظورم بسته پایینه.
نودل هارو توی آب در حال جوش ریختم (من بعضی غذاها روتوی قابلمه روحی بیشتر دوست دارم)
بعد چند دقیقه که جوشید (بستگی به شما داره که بخوای خیلی بپزه یا نه) برش دارید
ریختم در کاسه مبارک.
ازین سس مخصوص هم ریختم و میل کردم. (شرمنده زیباسازی غذا فعلا بلد نیستم.)
و اصلا اصلا اصلا اصلا از طعمش خوشم نیومد و چون در خانه هم طرفدار نداشت با عذاب وجدان شدید هدیه کردم به سطل زباله ........................
اما شاید شما تست کنید حوشتون بیاد. حالا باقیمانده نودل هارو میخوام با مواد دیگه تست کنم و براتون میذارم.
ممنون که در تست نافرجام غذام با من شریک بودین.
دوستتون دارم
سپندار
برای آنکه زندگی زناشویی تان به خوبی پیش رود، بی خود به دنبال شگردهای معجزه آسا نباشید.
در عوض، می توانید از برخی از تله هایی که احتمال دارد در درازمدت رشته های پیوند دهنده بین شما را سست و ضعیف کند، دوری کنید. در اینجا راهنمایی کوچکی در مورد عادات بدی که کاملا باید کنار بگذارید ارائه می دهیم!
1- تلویزیون
تلویزیون قاتل عشق است. در این مورد هیچ شکی نداشته باشید! شام خوردن جلوی تلویزیون را قدغن کنید. هر شب غذا خوردن جلوی تلویزیون به همراه گویندگان نمی گذارد حواستان به یکدیگر باشد، از آن گذشته آن قدر جلوی تلویزیون به تماشای فیلم مشغول بوده اید که وقتی به رختخواب می روید، حتی دیگر وقت ندارید با هم حرف بزنید و از حال یکدیگر باخبر شوید. تنها چاره کار این است که این دشمن را از زندگی عاشقانه بیرون بیندازید! برای آنکه در این کار زیاد سخت گیری نکرده باشید، می توانید موافقت کنید که در هفته، 4 شب تلویزیون خاموش باشد.
2- خانه نشینی
به خاطر تلویزیون و یا بنا به دلایلی، دیگر بیرون نمی روید! مگر درهای آن رستوران دنج و کوچکی که آن قدر عاشق اش بودید، بسته شده؟ پس آن شب هایی که با هم به سینما می رفتید و به بگومگوهای پرشور و حرارت می پرداختید چی شد؟ و حالا فقط ماهی یکبار آن هم فقط برای دیدن دوستان بیرون می روید و احتمالا آنها هم برای بازدید پیش شما می آیند. دیگر از گردش های دونفره و شب نشینی های رمانتیک خبری نیست! باید دوباره آن حال و هوا را به دست آورید و به اتفاق یکدیگر از خانه بیرون بزنید! حالا که به تازگی از شر تلویزیون خلاص شده اید، از پولی که برای مالیات آن کنار می گذاشتید، برای گردش و بیرون رفتن استفاده کنید!
3- ساعات اضافی
دیگر دیر از سر کار به خانه برنگردید! نه تنها برای خودتان وقت ندارید بلکه علاوه بر آن خستگی و عصبانیت تان را با خود به خانه می آورید که حقیقتا جز خوشایندی برای همسرتان نیست! تنها کافی است که کار، تمام زندگیتان را به خود مشغول کند، به سرعت تنها موضوعی می شود که از آن در خانه حرف می زنید. بس کنید! سعی کنید به حد کافی زود به خانه برگردید تا قبل از شام کمی وقت برای خودتان و یا با هم بودن داشته باشید. به شرطی در این مدت جلوی تلویزیون ولو نشوید! و خصوصا برای آنکه توجه بیشتری به یکدیگر داشته باشید، هر ازگاهی کار را از یاد ببرید.
4- رسیدگی به وضع ظاهر
فکر نکنید چون دیگر زن و شوهر هستید و چندین سال از زندگی مشترکتان می گذرد، باید نسبت به وضع ظاهرتان بی خیال شوید! دست از شلختگی و نا مرتب بودن بردارید، موهایتان را ژولیده و درهم رها نکنید، از ریختو پاش کردن در خانه خودداری کنید و به خودتان برسید! همسرتان مطمئ نا شما را همانگونه که هستید دوست دارد، با این حال چرا سعی نمی کنید خود را به بهترین شکل نشان دهید؟ به این ترتیب به او نشان می دهید که حضور او و تاثیری که بر او می گذارید برایتان مهم است!
5- بی توجهی
یکی دیگر از دشمنان بزرگ زن و شوهرها، بی توجهی است. در اینجا منظور از توجه کردن گل خریدن و یا هدیه دادن نیست بلکه تنها نگاه کردن به همسرتان است. زمانی که همسرتان آرایشگاه رفته و یا کت جدیدی خریده است به او توجه نشان دهید؛ به خصوص زمانی که او را شیک و زیبا می بینید و یا وقتی که او با تعریف های بجا و مناسبش شما را تحتتأ ثیر قرار می دهد، از او تعریف کنید. زیرا تعریف و تمجید ها همیشه خوشایند هستند، اما تنها زمانی که درست و بجا به کار برده شوند.
6- حسادت مفرط
دست از پاییدن و سین جین کردن همسرتان بردارید زیرا زندگی مشترک براساس اعتمادی
دو جانبه بنا می شود. شک و بدگمانی های بیش از حد شما، در نهایت او را به ستوه آورده و به سمت فرد دیگری هل می دهد!
7- خانواده همسر
نه، مطمئنا تمام خانوادههای همسر آنگونه که در فیلمها بهصورت منفی نشان داده میشوند، نیستند. تفاهم بین همسر و خانواده شما اغلب میتواند گرم و صمیمانه باشد. اما نکته مهم آن است که بدانید زمانیکه این تفاهم به حد کافی وجود دارد، چیزی را به همسرتان تحمیل نکنید. چنانچه احساس میکنید که همسرتان از رفتوآمدهای آخر هفته کمکم خسته میشود به او اصرار نکنید آخر هر هفته برای ناهار با خانواده شما باشد و البته این قاعده در مورد میهمانیهای همکاران و دوستان قدیمی نیز صدق میکند.
8- نبود برنامه
تشکیل خانواده به معنای گذراندن زندگی بدون در نظر گرفتن آینده نیست. شما باید به اتفاق هم آینده تان را بسازید. از برنامه های کوتاه مدت ( مکانی که تعطیلات را در آنجا می گذرانید، خرید اتومبیل و...) گرفته تا برنامه های بزرگ تر ( بچه دار شدن، عازم شهر دیگری شدن و...) بی درنگ در مورد آینده تان و اینکه چگونه با آن روبه رو می شوید فکر کنید. این عمل روابط شما را منسجم تر و شور و شوق پیش روی در زندگی را در شما شعله ور می کند!
9- سکوت
مطئنا عدم گفت وگو برای زندگی زناشویی مضر است. این امر بنا به دلایل مختلف اغلب ناشی از کمبود وقت و یا بی توجهی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که در بالا از آنها نام برده ایم. با این حال، معمولا گفت وگو میان زن و مرد صورت می گیرد، اما هیچ یک از طرفین به حرف های یکدیگر گوش نمی دهند... در این حالت، موضوعی را با هم مطرح کنید و سعی کنید حقیقتا حرف طرف مقابل تان را بفهمید. درصورت نیاز، بی درنگ از یک روان درمانگر کمک بگیرید.
سحرگاهان به قصد روزه داری ------ شدم بیدار از خواب و خماری
برایم سفره ای الوان گشودند ------ به آن هر لحظه چیزی را فزودند
برنج و مرغ و سوپ وآش رشته ------ سُس و استیک با نان برشته
خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم------ کمی از این کمی از آن چشیدم
پس از آن ماست را کردم سرازیر ------ درون معده ام با اندکی سیر
وختم حمله ام با یک دو آروغ ------ بشد اعلام بعداز خوردن دوغ
سپس یک چای دبش قند پهلو ------ به من دادند با یک دانه لیمو
خلاصه روزه را آغاز کردم ------ برای اهل خانه ناز کردم
برای اینکه یابم صبر و طاقت ------ نمودم صبح تا شب استراحت
دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا------ کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا
به افطاری برایم شد فراهم ------ زدم تو رگ کمی از زولبیا هم
وسی روزی به این منوال طی شد ------ نفهمیدم که کی آمد و کی شد
به زحمت صبح خود را شام کردم ------ به خود سازی ولی اقدام کردم
به شعبان من به وزن شصت بودم ------ به ماه روزه ده کیلو فزودم
اگرچه رد شدم در این عبادت------ به خود سازی ولیکن کردم عادت
خدایا ای خدای مهر و ناهید ------ بده توش و توانی را به« جاوید»
که گیرد سالیان سال روزه ------ اگرچه او شود از دم رفوزه
شاعر:؟