بی بی سپــــــــــنـدار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بانوی ایرانی هر کجا هستی خدا به همراهت ـــــــ

بی بی سپــــــــــنـدار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بانوی ایرانی هر کجا هستی خدا به همراهت ـــــــ

خنده دار ۲۱ تا ۳۰

 نقل از دیگران:

 

21.با بدبختی زیاد تو گرما بری بالا کولر سرویس کنی بعد که اومدی پایین ببینی کولر واحد پایینی رو سرویس کردی


22.خدا پدر هاکوپیان و سوواری و ایرانسل و مبل اکسیر و... رو بیامرزه که هر از گاهی یه اسمس بهم میدن تا صدای زنگ اسمس موبایلم یادم نره

23.دختر عمه ام رو تو خیابون با یه پسره دیدم هول شده میگه داداشمه


24.یه زمانی همه چی بو داشت. بوی عید، بوی امتحان ثلث سوم، بوی اول مهر، بوی ماه رمضون، بوی عصر تابستون. ولی چندوقته همه چی بی بو و خاصیت شده

الان فقط حرفا بوداره. فقط از آدما بوی نامردی میاد. دلم برای بوهای قدیم تنگ شده

25.وقتی مضرات سیگار رو توی یه مجله خوندم انقدر ترسیدم که قسم خوردم دیگه مجله نخونم 

 

26.دخانیات اعلام کرد: بعلت اینکه عکس دل و روده جلوی مصرف دخانیات رو نگرفت، از این به بعد میخوان فحش ناموسی بنویسن

27.اولا که می رفتیم توالت مگس ها به احترام ما بلند می شدن. الان دیگه مگس ها هم احترام حالیشون نیست


28.تو قرعه کشی بانک ده هزار تومن برنده شدم، همه اهل محل توقع شیرینی دارن

29.پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین.. ا
میگم برو اونور پول ندارم.. ا
میگه نمیگفتی هم از قیافت معلوم بود


30.یارو یه ساختمون 5 طبقه رو تو خیابون فرشته اجاره داده. حساب که کردیم دیدیم حداقل ماهی 35میلیون تومن فقط از اجاره این ساختمون داره درمیاره. اونوقت اومده گیر داده میگه برین برام تو سایت یارانه ها ثبت نام کنید!!! تازه ناراحت هم هست که چرا نتونسته یارانه دوره قبل رو بگیره

خنده دار ۱۱ تا ۲۰

 نقل از دیگران:

 

11.دختر دانشجوی بدبخت سوار ماشین مسافر کش شده بردنش تو بیابون چند نفری بهش تجاوز کردن، حالا خبرنگار داره با مامور نیرو انتظامی مصاحبه می‌کنه، میگه به نظر شما چیکار کنیم که دیگه شاهد اینجور حوادث نباشیم؟ مامور میگه دنشجوهای دختر سعی‌ کنن مسیر رفت و آمدشون رو طوری انتخاب کنن که با بیابون فاصله داشته باشه !!! ا


12.از آزادی سوار تاکسی شدم تا صادقیه میگم چقدر شد میگه 400تومن میگم همش دو قدم راهه 400تومن!! میگه اینطوری قدم برداری شلوارت پاره میشه

13.وقتی در رابطه ی دوستی بعضی ها به مسایل جنسی فکر می کنند و بعضی به شارژ ایرانسل.. می فهمی که تنهایی آنقدرها هم بد نیست


14.یکى از دوستام بینیشو عمل کرده، ابروهاشو تتو کرده، گونه گذاشته، مژه مصنوعى گذاشته، لنز گزاشته، تو موهاش موى مصنوعى گذاشته و... ا
اونوقت یه دختر ساده طفلى از جلومون رد شده، دوستم برگشته به من میگه: دختررو دیدى چه ایکبیرى بود؟!!! ا
چند لحظه فقط نگاش کردم خودش فهمید منظورمو...

15.تو اتوبوس نشستم با راننده گرم گرفتم ازم پرسید چی خوندی؟ گفتم: کامپیوتر
گفت میتونی یه سی دی آهنگهای باحال واسم بزنی ؟ 
 

16.فامیلمون می‌خواست بچه ۳ سالشو از شیر بگیره، مامان بزرگ بچه رفته رو سینه مامان بچه عکس برگردون جمجمه مرده چسبونده که بچه بترسه دیگه شیر نخوره.اینم از فامیل روانشناس

17.دوستم یه سال رفت نمایشگاه کتاب عاشق یکی شد اومد بهش شماره بده تو جمعیت گم شد. حالا هر سال میره نمایشگاه بلکه پیداش کنه! عشق واقعیه داریم؟

18.داداشم میگه یه گروهبان نگهبان تو پادگانش با بی ام و ایکس ۳ میاد پادگان، ازش میپرسه آخه تو چرا اومدی سربازی ؟ میگه بابام برام بی ام و ، خرید به شرط اینکه بیام سربازی مرد شم



19.تو خیابون دو نفر داشتن دعوا میکردن مردم دورشون جمع شدن اون دو نفری که داشتن دعوا میکردن رفتن ، مردم 10 دقیقه اونجا وایسادن به امید اینکه دوباره برگردن دعوا کنن. مردم بیکارنا

20.با ماشین اومدم طبقه اول پارکینگ، دیدم همسایمون داره آش نذری درست میکنه، میگم سلام آقای ...٬ چپ چپ نگاه میکنه میگه : هنوز درست نشده، حاضر شد زنگتون رو میزنم ! ا

مگه من نذری خواستم آخه؟؟؟؟

خنده دار ۱ تا ۱۰

 نقل از دیگران:

 

1.با عموم اینا رفته بودیم خونه دوست خانوادگیمون عید دیدنی! دوست بابام گفت :میخوام در مورد یه امر خیر باهاتون صحبت کنم .. بابام فوراً گفت ببین حاجی جون نزار شرمنده ات شم این دختر ما هنوز خیلی بچه ست تازه 21 سالشه ... اون بنده خدا هم با تعجب گفت نه می‌خواستم در مورد رفتگر محله مون بگم که تصادف کرده بیمه نیست مشکل مالی دارن

2.رفتم سر یخچال گفتم مامان این شیره فاسد شده بندازمش دور؟ گفت نه بزار بابات بخوره حروم نشه

3.پسر داییم میگه حتمن بیای نمایشگاه کتاب ها .. ما هم غرفه داریم ... منم خوشحال یه فامیل فرهنگی یافتیم.. ازش می پرسم .. چه انتشاراتی هستین؟؟ .. میگه انتشاراتی چیه؟؟ ما اونجا آب معدنی می فروشیم


4.داشتم شام میخورم دیدم بابام حافظو باز کرده دو تا بیت خونده شوت کرده اونور برگشته میگه: این خرابه اصلا فال ها رو درست نمیگه..!!! اون یکی حافظه من کو...!!! میخواستم کلمو بکنم تو ظرفه قیمه


5 .قدیما تخم مرغ میشکوندن که چشــــم نخوریم اما الان اگه تخم مرغ بخوریم چشـــم میخوریم

 

6.زن و شوهر هر دوتاشون دماغاشون عمل کرده ست! بچه دار شدن، بچه‌شون دماغ‌ش اندازه دماغ فیله

هی می‌گن وا این به کی رفته؟


7.یه دختری از آشناهامو دیدم می پرسم هنوز مجردی؟ میگه نه 40 روز دیگه عقدمه! واسه چی میخوای؟ گفتم یه بنده خدایی سپرده بهم واسه ازدواج. گفت چی کارس؟ گفتم استاد شریفه داره میره آمریکا قبل از رفتن می خواد زن بگیره! دیدم پاهاش شل شده صداش به لرزه افتاده میگه حالا صد در صد هم نیس این عقد ما!

8.گشت امنیت اخلاقی(!) بهمون گیر داده, میخواد ماشینو ببره پارکینگ. دوستم با اعتماد به نفس و طلبکارانه رفته جلو به پلیسه میگه: مارو ول کن بریم، میدونی من کی ام؟ نه، میدونی من کی ام؟ پلیسه میگی کی ای؟ رفیقمون میگه: من نوکر پدرتم! مارو ول کن بریم! و جالب اینکه ولمون کرد :))


9.قدیما لامپارو روشن میزاشتیم میرفتیم مسافرت که دزد فک کنه یکی خونست ... الان هر جوره حساب میکنیم لامپارو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره

10.رفتم نمایشگاه کتاب
شلوغ ترین صف، غرفه راه های جلوگیری از بارداری بود..!! ا
بعدشم آموزش آشپزی

ساعت های زیبا

 

 

  

 

 

 

 

 

 

رادان-خیراندیش

بهرام رادان  

  

radan 

 

گوهر خیراندیش  

gohar